خلاقیتِ فراموششده را دوباره بیدار کنید:
بیشتر ما در کودکی خلاق بودهایم؛ بازی، نقاشی و موسیقی بخش طبیعی زندگیمان بود. اما در بزرگسالی، با افزایش مسئولیتها، خلاقیت را کنار گذاشتهایم و فقط به کارهایی میپردازیم که درآمد یا بازده مشخص دارند.
به گفتهی کاس هولمن، طراح اسباببازی و نویسندهی کتاب «بازیگوشی»، بازی و خلاقیت همچنان در وجود ما زندهاند، فقط شکلشان تغییر کرده است. بازگشت به فعالیتهای خلاقانه، میتواند آرامش و تمرکز بیشتری به زندگی بدهد و حتی موجب پیشرفت در کار شود.
به گذشته و علایقتان رجوع کنید:
– بزرگترین مانع در مسیر خلاقیت، کاهش انگیزه است. با پرداختن به کارهایی که واقعا دوست دارید، این انگیزه حفظ میشود.
– به گفتهی کتی میلکمن، استاد دانشگاه وارتون، هر چه فعالیت جذابتر باشد، احتمال تداومش بیشتر است.
– به احساس شادی هنگام انجام فعالیتهای خلاقانه توجه کنید. حتی آواز خواندن در ماشین یا نقاشی ساده میتواند حالتان را بهتر کند.
– فعالیتها را بازیگونه کنید: مثل چالش ۳۰روزه، امتیاز دادن به خودتان یا پاداشهای کوچک.
خلاقیت بخشی از هویت شماست؛ پس برایش وقت بگذارید، حتی در روزهای شلوغ.
با فشار کم پیش بروید:
– لازم نیست برای خلاقیت زمان زیاد یا ابزار خاص داشته باشید.
– در لحظات کوتاه روزمره هم میتوان خلاق بود؛ مثل کشیدن چند خط، ساختن داستان ذهنی یا بازی با رنگها.
– نتیجه مهم نیست؛ فرایند انجام دادن ارزشمند است.
– اعتمادبهنفس خلاقانه از پیشرفتهای کوچک حاصل میشود، نه از نتایج عالی.
– از خودتان بپرسید: موفقیت یعنی چه؟ خلق تجربهای جدید یا رسیدن به کمال؟
فروش مهم نیست؛ آثار خود را به اشتراک بگذارید:
– وسوسهی تبدیل سرگرمی به منبع درآمد، میتواند خلاقیت را محدود کند.
– به گفتهی هولمن، هدف واقعی از خلق، ارتباط و اشتراکگذاری است، نه فروش.
– زورانا پرینگل از دانشگاه ییل هشدار میدهد: وقتی هدف فقط پول باشد، «فضای اکتشاف» از بین میرود و خلاقیت خاموش میشود.
– گاهی بهترین کار این است که آثارتان را برای دوستان بفرستید، نه برای فروش.
نتیجه نهایی:
بازی و خلاقیت مهارت نیستند، بخشی از هویت انسانی ما هستند. هرچه کمتر به نتیجه فکر کنید و بیشتر اجازه دهید حس بازی در کارهایتان جریان یابد، زندگیتان رنگ و معنا بیشتری پیدا خواهد کرد.
بازی کنید، چون در بازی، خودِ واقعیتان را دوباره کشف میکنید.
