صفحه اصلی > مقالات : همیشه کارها را اینگونه انجام داده‌ایم!

همیشه کارها را اینگونه انجام داده‌ایم!

همیشه کارها را اینگونه انجام داده‌ایم!

خیلی از کارهایی که انجام می‌دهیم را دلیلش را نمی‌دانیم و به کارمان ادامه می‌دهیم. جالب اینجاست که سئوال هم نمی‌پرسیم. دلیل این سئوال نپرسیدن هم مشخص نیست. آیا از ترس است؟ آیا حوصله سئوال پرسیدن نداریم؟ حال فکر کردن نداریم؟ آیا چون دیگران هم انجام می‌دهند ما هم انجام می‌دهیم؟ چون پدر، مادر یا همکارمان انجام می‌دهند ما هم انجام می‌دهیم؟

در ادامه، ۴ داستان کوتاه را مرور کنیم.

۱. داستان میمون ها و قفس

گروهی از دانشمندان ۵ میمون را داخل قفسی قرار دادند. در وسط قفس یک نردبان و بالای آن نردبان موز گذاشتند. هر زمانی که میمونی برای برداشتن موز بالای نردبان می‌رفت، دانشمندان بر روی سایر میمون‌ها آب سرد می‌پاشیدند و به آن‌ها شوک وارد می‌کردند.

ﭘﺲ ﺍﺯ ﻣﺪﺗﯽ، ﻫﺮ ﻣﯿﻤﻮنی ﮐﻪ سعی می‌کرد ﺍﺯ ﻧﺮﺩﺑﺎﻥ ﺑﺎﻻ برود، ﻣﯿﻤﻮﻥ‌ﻫﺎﯼ ﺩﯾﮕﺮ تا می‌توانستند او را کتک می‌زدند. لذا، دیگر هیچ میمونی علی‌رغم وسوسه‌ای که داشت جرات بالا رفتن از نردبان را به خود نمی‌داد.

ﺩﺍﻧﺸﻤﻨﺪﺍﻥ ﺗﺼﻤﯿﻢ می‌گیرند ﯾﮑﯽ ﺍﺯ ﻣﯿﻤﻮنﻫﺎ ﺭﺍ ﺑﺎ ﻣﯿﻤﻮﻥ ﺟﺪﯾﺪﯼ ﻋﻮﺽ ﮐﻨﻨﺪ. ﻣﯿﻤﻮﻥ ﺗﺎﺯﻩوارد ﺍﻭﻟﯿﻦ ﮐﺎﺭﯼ ﮐﻪ ﻣﯽﮐﻨﺪ ﺑﺮﺍﯼ ﺑﺪﺳﺖ ﺁﻭﺭﺩﻥ ﻣﻮﺯ می‌خواهد از نردبان بالا برود. اما مثل سابق سایر میمون‌ها تا می‌توانستند آن میمون جدید را زیر باد کتک می‌گرفتند. ﭘﺲ ﺍﺯ ﭼﻨﺪ ﺑﺎﺭ ﮐﺘﮏ ﺧﻮﺭﺩﻥ، ﻣﯿﻤﻮﻥ ﺗﺎﺯﻩ ﻭﺍﺭﺩ یاد ﻣﯽﮔﯿﺮﺩ ﮐﻪ ﻧﺒﺎﯾﺴﺘﯽ ﺍﺯ ﻧﺮﺩﺑﺎن ﺑﺎﻻ ﺑﺮﻭﺩ. هر چند دلیل این ممانعت را کماکان نمی‌داند.

ﻣﯿﻤﻮﻥ ﺩﻭﻡ ﺟﺎﯾﮕﺰﯾﻦ ﻣﯽ ﺷﻮﺩ ﻭ ﻫﻤﺎﻥ ﻭﺿﻊ ﺍﺩﺍﻣﻪ ﻣﯽﯾﺎﺑﺪ. جالب اینجاست ﻣﯿﻤﻮﻥ ﺍﻭﻝ ﻫﻢ ﺩﺭ ﮐﺘﮏﺯﺩﻥ ﻣﯿﻤﻮﻥ ﺩﻭﻡ ﻫﻤﮑﺎﺭﯼ ﻣﯽﮐﻨﺪ. سومین میمون هم جایگزین شد و دوباره همان اتفاق (کتک خوردن) تکرار شد.
ﻣﯿﻤﻮﻥ ﭼﻬﺎﺭﻡ ﺟﺎﯾﮕﺰﯾﻦ ﻣﯽﺷﻮﺩ ﻭ ﻫﻤﭽﻨﺎﻥ ﮐﺘﮏ ﺯﺩﻥ ﻫﺮ ﻣﯿﻤﻮﻧﯽ ﮐﻪ ﺍﺯ ﻧﺮﺩﺑﺎﻥ ﺑﺎﻻ ﻣﯽ ﺭﻭﺩ ﺍﺩﺍﻣﻪ ﺩﺍﺭﺩ. در نهایت ﻣﯿﻤﻮﻥ ﭘﻨﺠﻢ ﻫﻢ ﺟﺎﯾﮕﺰﯾﻦ ﻣﯽﺷﻮﺩ ﻭ ﮐﺘﮏ ﺯﺩﻥ ﻭ ﮐﺘﮏ ﺧﻮﺭﺩﻥ ﻫﻤﭽﻨﺎﻥ ﺍﺩﺍﻣه ﻣﯿﺎﺑﺪ.

ﺣﺎﻻ ﺁﻧﭽﻪ ﻣﺎﻧﺪﻩ ﻣﯿﻤﻮﻥﻫﺎﯼ ﺟﺪﯾﺪﯼ ﻫﺴﺘﻨﺪ ﮐﻪ ﺣتی هیچ کدامشان ﺩﻭﺵ ﺁﺏ ﺳﺮﺩ ﺭﺍ ﻫﺮﮔﺰ ﺗﺠﺮﺑﻪ ﻧﮑﺮﺩﻩ‌ﺍﻧﺪ، ﻭﻟﯽ ﻫﻤﭽﻨﺎﻥ ﻫﺮ ﻣﯿﻤﻮﻧﯽ ﮐﻪ ﺍﺯ ﻧﺮﺩﺑﺎﻥ ﺑﺎﻻ ﻣﯽ ﺭﻭﺩ ﺭﺍ ﮐﺘﮏ ﻣﯽ ﺯﻧﻨﺪ.

اگر ممکن بود آزمایش را ادامه دهیم و فرضاً بتوانیم از میمون‌ها سئوال بپرسیم چرا هر میمونی که سمت نردبان می‌رود کتکش می‌زنید، احتمالا جواب آن‌ها یکی از موارد زیر باشد:
* نمی‌دانم! این رسم است. همه این کار را می‌کنند.
* ﻣﻦ نمی‌دانم! ﺍﯾﻦ ﺭﻭﺵ ﮐﺎﺭﯼ ﺍﺳﺖ ﮐﻪ ﺩﺭ ﺍﯾﻨﺠﺎ ﻣﺮﺳﻮﻡ ﺍﺳت.
* باید به آیین و رسوم احترام بگذاری و تبعیت کنی.

۲. گربه معبد

در معبدی گربه ای وجود داشت که هنگام مراقبه ی راهب ها مزاحم تمرکز آنها میشد. بنابراین استاد بزرگ دستور داد هر وقت زمان مراقبه می رسد یک نفر گربه را گرفته و به ته باغ ببرد و به درختی ببندد.

این روال سالها ادامه پیدا کرد و یکی از اصول کار آن معبد شد. سالها بعد استاد بزرگ درگذشت. گربه هم مُرد. راهبان آن معبد گربه ای خریدند و به معبد آوردند تا هنگام مراقبه به درخت ببندند تا اصول مراقبه ای را درست به جای آورده باشند!

۳. ماهی تابه و سوسیس

عروس جوانی به عنوان شام برای تازه داماد، سوسیس درست می‌کرد. اما پیش از آن‌که سوسیس‌ها را برای سرخ کردن داخل ماهی‌تابه بگذارد، سر و ته آنها را باچاقو می زد. وقتی شوهرش دلیل این کار را از او پرسید، تازه عروس پاسخ داد که مادرش همیشه سوسیس را به همین صورت سرخ می‌کرده است.

چندی بعد که عروس و داماد در خانه مادرزن میهمان بودند و با همین غذا از آنها پذیرایی شد، تازه داماد این موضوع را با مادرزن در میان گذاشت و علت را جویا شد. مادرزن شانه ای بالا اندخت و گفت که مادر خودش هم همیشه همین روش را برای سرخ کردن سوسیس به کار می‌برده است!

بالاخره تازه‌داماد، این سوال را با مادربزرگِ همسرش در میان گذاشت. مادر بزرگ لبخندی به لب آورد و به تازه‌داماد زل زد و گفت: چون ماهی‌تابه‌ی من کوچک بود و سوسیسِ درسته در آن جا نمی‌گرفت!

۴. سرباز و نیمکت

روزی لویی شانزدهم در محوطه کاخ خود مشغول قدم زدن بود که سربازی را کنار یک نیمکت در حال نگهبانی دید. از او پرسید: «تو برای چی اینجا قدم میزنی و از چی نگهبانی میدی؟»

سرباز دستپاچه جواب داد: «قربان من را افسر گارد اینجا گذاشته و به من گفته خوب مراقب باشم!»

لویی، افسر گارد را صدا زد و پرسید: «این سرباز چرا این جاست؟» افسر گفت: «قربان افسر قبلی نقشه قرار گرفتن سربازها سر پستها را به من داده من هم به همان روال کار را ادامه دادم!»

مادر لویی او را صدا زد و گفت: «من علت را میدانم! زمانی که تو ۳ سالت بود این نیمکت را رنگ زده بودند. پدرت به افسر گارد گفت نگهبانی را اینجا بگذارند تا تو روی نیمکت ننشینی و لباست رنگی نشود! و از آن روز ۴۱ سال می گذرد و هنوز روزانه سربازی اینجا قدم میزند!»

خطرناک ترین جمله ای که می شود در محیط های کاری شنید این است: “همیشه کارها را اینگونه انجام داده ایم!”

قبل از انجام هر کار، به ۳ سئوال کلیدی زیر پاسخ گوئید:
۱. چرا باید این کار را انجام دهم؟
۲. اگر این کار انجام نشود چه اتفاقاتی رخ خواهد داد؟
۳. آیا روش بهتری برای انجام کار وجود دارد؟

مقالات مرتبط

تعادل احساسی | ۵ عبارت طلایی برای آرامش و کنترل ذهن

 تعادل احساسی؛ ۵ تکنیک علمی برای مدیریت بهتر احساسات  مقدمه: تعادل احساسی…

16 آذر 1404

چگونه هوش مصنوعی، خوب را عالی می‌کند؟

هوش مصنوعی در سال‌های اخیر به سرعت وارد همه بخش‌های سازمانی شده…

11 آذر 1404

پایه‌گذاران هوش هیجانی در سازمان‌ها

نسل هزاره اکنون بخش مهمی از نیروی کار جهان را تشکیل می‌دهد…

11 آذر 1404

چگونه هوش مصنوعی،‌ نقش‌های مدیریتی را دگرگون کرد؟

کمتر از سه سال از معرفی ChatGPT توسط OpenAI می‌گذرد. با این…

6 آذر 1404

دیدگاهتان را بنویسید